کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



شهادت امام محمد باقر علیه السلام

شاعر : حسین ایمانی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع     قالب شعر : غزل    

ما با مِـنـا روضه برای تو گـرفـتیم            با مـادرت زهـرا عـزای تو گرفتیم

حالا که در صحن و سرایت زائری نیست            ایـنجا عـزا با شیـعـیـان تو گرفـتـیم


داری تـَقَـلّا می‌کـنی مـانـنـد گـودال            محکم رَدای تو؛ عبای تو…گرفتیم

می‌سوزی اما خنجری بر حنجرت نیست            پس پای نی روضه به جای تو گرفتیم

قرآن بخوان تا خیزران دور و برت نیست            ما خـتم قـرآن در عـزای تو گرفتیم

هرچند صحنت خاکی و تاریک و خالیست            هرشب تب صحن وسرای تو گرفتیم

مـثـل دعــای نــدبـه بـاران بهـاریـم            این درس را از کـربلای تو گرفتیم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

حالا که در صحن و سرایت زائری نیست            اینجا عـزا با دوستـهـای تو گرفـتیم

زبانحال امام باقر علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : رضا رسول زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

هـزار خـاطره از غـم نمی‌رود از یاد            غـروب سرخ مُـحـرم نمی‌رود از یاد

به گـاهـوارۀ خـالی اصـغـرم سـوگـنـد            ربـاب و خـیـمۀ  ماتـم نمی‌رود از یاد


فرات بود و عطش بود و کودکان حرم            خروش غـیرت زمزم نمی‌رود از یاد

دمی که هستیِ زینب ز روی زین افتاد            هـمان مـصیبتِ اعـظم نمی‌رود از یاد

به دشت، دختر و زنها برهنه پا و دوان            بدون یاور و مَـحـرم، نمی‌رود از یاد

اسیـر بـودن با یـاس های نـیـلی رنگ            هـجـوم سیـلی محکـم، نمی‌رود از یاد

ز رقص و هلهله خون در دلم شده در شام            بـلای شـهـر جـهـنـم نـمـی‌رود از یـاد

به شهر شام، به بزم یزید، بین طشت            سرِ شـکـسته و درهـم نمی‌رود از یاد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!

اسیـر بودن با خواهـران بی‌معجر             هـجـوم سیـلی محکـم، نمی‌رود از یاد

بیت زیر به دلیل انطباق بیشتر با روایات معتبر تغییر داده شد، طبق روایات معتبر در شهر شام جشن و شادی و رقص و پایکوبی بوده است و در کتب معتبر موضوع سنگ پراکنی و آتش ریختن نیامده است

به شام، بر سر ما سنگ می زدند ز بام            بـلای شـهـر جـهـنـم نـمـی‌رود از یـاد

زبانحال امام باقر علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : مهدی نظری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

بـاقـر عـلـم مـصـطـفـا هـسـتم            وارث حـلــم انــبــیـا هـســتــم

سـاکـن عـرش کـبـریـا هـسـتم            از اهـالــی کــربــلا هــســتــم


سینه‌ام ‌از غم و بلا چاک است

سنگ روی مزار من خاک است

نورم از نور حضرت زهراست            پـدر من شـفـیع روز جزاست

عـشق من در تـمامی دلهاست            جـدّ من آفـتـاب عـاشـوراسـت

سینه‌ام مملو از تب عشق است

مکتبم چونکه مکتب عشق است

قـطـره قـطـره شـبـیـه بـارانـم            مـن امــام حـدیـث و قـــرآنــم

از هـمـان کـودکی پـریـشـانـم            بسکه با گریه روضه می‌خوانم

اشکِ جاری و سوز و گریه منم

چـونکه هـمـبـازی رقـیـه مـنم

هـمۀ خـاطرات من درد است            زندگی و حیات من درد است

دفـترم که دوات من درد است            تا قـیامت بساط من درد است

آفـتـاب غـمـم غـروب نـداشت

عمرمن لحظه‌های خوب نداشت

من خودم مشک پـاره را دیدم            گـلـوی شـیـرخـواره را دیــدم

غــارت گــاهــواره را دیـــدم            تـن روی قـــنــاره را دیـــــدم

اربــاً اربـاًی اکـبـر آبــم کـرد

زخـم پـهـلـوی او کـبـابـم کرد

عـلـم افـتـاد و عـمه جان افـتاد            نـاگـهـان دیـدم آســمـان افـتـاد

تـازیـانـه بـه جـانـمـان افـتــاد            روی جـسـم هـمه نـشـان افـتاد

قـسمـتـم زخـم خار صحرا شد

روی عـمـه شـبـیـه زهـرا شد

می‌شود نیزه دید و اشک‌ نریخت؟            روی مقتل رسید و اشک نریخت؟

می‌شود دل برید و اشک نریخت؟            از گلو بوسه چید و اشک نریخت؟

دیدم از تل تنی که لـرزان شد

وقـتـی افـتـاد نـیـزه بـاران شد

مـن خـودم قـتـل شـاه را دیـدم            خــیــمــۀ بــی‌سـپــاه را دیــدم

عــمــۀ بــی‌پـــنـــاه را دیـــدم            مـن خـودم قــتـلـگـاه را دیــدم

پــدرم ‌را اســیــر تـب دیــــدم

روزهـا را تـمـام، شـب دیــدم

گـریــه‌هــای ربــاب را دیــدم            نــاقــۀ بـی‌رکـــاب را دیــــدم

کـلّ بــزم شـــراب را دیــــدم            مـحـمـل بـی‌حـجـاب را دیــدم

در دلـم زخـم‌های دشنام است

قـاتـل مـن خـرابـۀ شـام اسـت

روی دسـت گــلــی سـر بـابـا            دخــتــری مـثـل مــادر بــابــا

پـــای او بــود مــنــبــر بــابـا            سـر به او گـفـت دخــتـر بـابـا

مـی‌بـرم بـا خـودم تـو را بـابا

چـشـم خـود را بـبـنـد بـا بـابـا

: امتیاز

زبانحال امام باقر علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

چشم‌های ترم از کودکیم تر شده است            زندگی نامۀ من داغ مکـرر شده است

بدن لاغـر و این قـامـت خـم شاهد که            روزها با چه غم دل شکنی سر شده است


گاه می‌سوزم و گهگاه به خود می‌پیچم            سوختن ارث من از روضۀ مادر شده است

رد زنجیر و طناب است به دستم یعنی            خاطرم از سر بازار مکدر شده است

دم آخـر هـمـۀ اهـل و عـیـالم هـسـتـند            شهر از ماتم این فاجعه محشر شده است

زهر امروز مرا از نفس انداخت ولی            قاتلم زهر نه یک علت دیگر شده است

بین بستر چـقـدر زار زدم وای حسین            روضه‌ها در نظرم خوب مصوّر شده است

باز انـگـار که با چـشـم خودم می‌بـینم            زینت دوش نبی طعمۀ لشگر شده است

باز انـگـار که با چـشـم خودم می‌بـینم            ته گـودال گل فاطمه پـرپـر شده است

باز انـگـار که با چـشـم خودم می‌بـینم            قسمت گردن او کندی خنجر شده است

باز انـگـار که با چـشـم خودم می‌بـینم            نوک هر نیزه‌ای آمادۀ یک سر شده است

سوخـتـم پـای غـم آن شه افـتـاده نفـس            همدم هر سحرم خونه جگر بوده و بس

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع حذف شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق و عربستان بسیاری این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟  پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!

باز انـگـار که با چـشـم خودم می‌بـینم            غارت چادر و پوشیۀ خواهر شده است

باز انـگـار که با چـشم خودم می‌بـیـنم            در خیام نبوی قحطی معجـرشده است

زبانحال امام باقر علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

آن روزهایِ شـعـلـه ور یادم نرفـته            دسـتـان تـب‌دارِ پــدر یــادم نـرفـتـه

دریـا همان نزدیکی اما تشنه بودیم            بـیـتـابی و چـشـمـانِ تـر یادم نرفته


گـهـواره را بُـردند بـعـدِ گـوشـواره            هـول و وَلایِ دور و بر یادم نرفته

افـتاد خیمه دستِ یک عـدّه حرامی            آن لحـظـهٔ پُـر درد سـر یـادم نـرفته

بعد از جسارت‌ها اسارت‌ها کشیدیم            یک تکّـه نـانِ مخـتـصر یادم نرفته

یکریز در آغوش عمه بغض کردیم            زخـم زبـانِ رهـگــذر یـادم نـرفـتـه

یک گوشه خوابید و صدایش درنیامد            اشـک رقـیـه تا سـحـر یـادم نرفـتـه

دیدم به عینه روضه‌ها را پیشِ چشمم            لحـظـاتِ تـلـخِ آن سفـر یـادم نرفـته

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به اینکه موضوع سه شعبه بودن تیر و همچنین تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدارین آمده است بیت زیر حذف شد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

شش ماهه را تیر سه شعبه بُرد با خود            داغِ عـجـیب ِ این خـبـر یـادم نرفته

ازدواج حضرت علی علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح وزن شعر : قالب شعر : مربع ترکیب

شکر حق که مـادرزاد بندگان یکـتائیم            با ولایت مـولا، عـبـد کـوی طـاهـائیم

افتخـار ما این است ما اسیـرِ مولائـیم            از ازل گـرفـتـار سـاربـان زهــرائـیـم


مـا هـمـه عــنـان دار نـاقـۀ عـــروس او

با سرود "من مثلی" جمله خاک بوس او

سر فراز هر قـومـیم سربـزیر دلداریم            از عروس و داماد آسمان نشان داریم

در عروسی اش دعوت با تمام حضاریم            حرمت عـروسش را تا ابـد نگهـداریم

مـا غـلام زهـرائـیـم، عـبـد حـیـدر کرار

جان،به رسم تبریک است نذر احمد مختار

شرح حال این زوجین سوره‌های قرآنی            ذکر و وصف این هر دو آیه‌های رحمانی

حمد و مدح زیباشان خطبه‌های طولانی            جایگـاه والاشـان غـرفه‌های رضوانی

حاصل هـمـین تـزویج، یـازده امـام دین

مهـرشان کـمـال دین، فعـلـشان پـیام دین

حجت خدا حیدر، عصمت خدا زهـرا            لنگـر زمین حـیـدر، لنگـر سما زهـرا

محور فلک حـیدر، محـور کـسا زهرا            صاحب جزا حـیدر، شافع جـزا زهـرا

هردو مظهر توحـیـد، هردو مظهر کوثر

هردو کفو هم یعنی، هردو محو یکدیگر

صوت خطبه خوانِ این عقد آسمانی را            بشنو با صدای هـو نـغـمـه نـهـانی را

خوش به غمزه میخواند بانوی جنانی را            این چنین روایت شد عـقد جاودانی را

گـفته حق: وکـیلم من؟ گـفت فاطمه، بـله

بر شـمـا دلـیـلم من؟ گـفت فـاطـمه، بـلـه

این عروس و این داماد عاشقند و دلداده            شد اثاث این بانو یک جهـیـزیه، ساده

ظرف و چادر و معجر یک حصیر و سجاده            ذوالـفـقـار مـولا و یـک غـلاف آمـاده

بی سپر عـلی آمد چون سپـر نمی خواهد

او مدافـعی غیر از پشت در نمی خواهد

بهر نو عروسان است فعل فاطمه مصداق            عـطر این خبر پیچـید در تمامی آفـاق

در شب عروسی هم فاطمه کند انفـاق            داده بر محـبّانش درس برترین اخلاق

فـاطـمه به یک سائل داد بهترین رختش

با دو کهنه پـیـراهـن رفـت خانه بخـتـش

حرف کهنه پیراهن گرچه ماجرا دارد            لا اقـل به مـقـدارِ یک گـریـز جا دارد

ذکر کهـنـه پـیـراهـن یـاد کـربـلا دارد            دستـبـاف مـادر هم جای بوسه‌ها دارد

نـیـزه کی دهـد بـوی بوسه‌های مـادر را

زخمه میکشد روی بوسه‌های خواهر را

: امتیاز

ازدواج حضرت علی علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : علیرضا وفایی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

درود! طلعت خـورشـید روزگار علی            سـلام مــادر آب و سـلام یــار عــلـی

کسی که گـفـته نیـاید بهـار با یک گل            خـبـر نـداشـته اصلاً ز نـوبـهـار عـلی


کـلید جنّت و فـردوس زیر لفـظی بود            برای عـقـد تو از سمت کردگـار علی

عـروس خـانـۀ حـیـدر مـبـارکت باشد            شروع زنـدگی مـشـتـرک کـنـار علی

سپـر فروخت برای عروسی ات مولا            خبر شدند دو عـالـم ز شـاهـکار عـلی

طبق طبـق سبـد یـاس جـبـرئـیل آورد            به افـتخـار شـمـا و به افـتـخـار عـلـی

دخـیـلِ بخت ببند ای ملـیکه با چشمت            به چـشم‌هـای سـراسـر امـیـدوار عـلی

قسم به«واقعه»«کوثر» پسند کرده«نباء»             و جای باطن «قدر» است در جوار علی

سه بار جلوه گری کن ز صبح تاخود شب            سه بار دیدن این جلوه‌هاست کار علی

بدون اذن تو دستی به قبضه زد نه نزد            که هست فاطمه مِن بعد ذوالفقار علی

رضایت است سکوت اختیار کردی تو!            که انتخـاب گـذاری به اخـتـیـار عـلی

خـدا کـند نظر تـنـگ چـشـمـتان نـزند            خـدا کـنـد نـرود طاقت و قـرار عـلـی

: امتیاز

ازدواج حضرت علی علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : مسعود اصلانی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

هوای سیـنـۀ دنیا چو عرش اعلاء بود            و نـور عـشـق میان زمیـن و بـالا بود

مدیـحـه خـوانی داوود می‌رسد امشب            در این شبی که شفق هم نوای دریا بود


دل زمین خدا شوق پَر کـشـیدن داشت            و آن کـرانه که در اوج ناکجـاهـا بود

نشست حضرت موسی به تور عشق علی            و شور و شوقِ دگر در دل مسیحا بود

تــمـامـی شـعــف جـلــوۀ خــداونــدی            مـیـان خـنـدۀ پـیـغـمـبـرش هـویـدا بود

نگاه خیـرۀ زهـرا به چـشـم‌های عـلی            نگاه خـیـرۀ حـیـدر به چشم زهرا بود

خــرابـی دل عـــالـم شـدسـت آبــادش

خوشا به حال نبی که علیست دامادش

زمین بهشت خـدا شد ز اعـتـبار عـلی            و ماه محور رخ و گردش مـدار علی

همین که حضرت زهرا عروس مولا شد            نـمانـده بود به سیـنـه دگر قـرار عـلی

به نان هر شب حیدر مدینه محتاج است            از این به بعد که زهراست خانه‌دار علی

و بـا حـضـور قـدم‌هـای مـادر گـل‌هـا            شـکـفـت در دل خانه گـل بـهـار علی

برای جنگِ علی ذوالفـقار لازم نیست            چرا که حضرت زهراست ذوالفقار علی

هزار هـمچـو سلـیـمـان کـنار خـانۀ او            نشـسـته‌اند که باشند ریـزه‌خـوار عـلی

به پـاش ریخـت پـیـمـبر تـمام دنـیا را

گذاشت در کف حیدر چو دست زهرا را

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

می نشست حضرت موسی به تور عشق علی         و شور و شوقِ دگر در دل مسیحا بود

مدح و مرثیۀ امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سید علی احمدی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

به نام تو بهـشـتی می‌کـنم حال جهـنّم را           خدا را شکر که آموختم من اسم اعظم را

بدون جلوه‌ات در کودکی، باور نمی‌کردند           تـکـلـم‌های در گـهـوارهٔ فرزند مـریم را


نٙوٙد ساله برای طفل نُه ساله تواضع کرد           تو خٙم کردی برای دست بوسی قامت خٙم را

یکی از قاتلانت علم تو در خردسالی بود           که رسوا کردی آخر با سؤالی ابن اکثم را

حسن ازحیث همسر با تو همدرد است اما او           چو زینب خواهری دارد که از دل می‌بٙرٙد غم را

اگر تشنه میان حـجـرهٔ دربـسـته افـتادی           به یاد جد خود با اشک بنشان آتش سٙم را

شما رفتید و صدها سال لازم شد که بنویسند           برای هـر جواب مسأله « الله أعـلـم» را

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

هم آسـمان قـصیده‌ای از بی‌کـرانی‌اش            هـم بـی‌کـرانـه‌هـا غــزلِ آسـمـانـی‌اش

ای کال‌ها، کمال سرِ کـوچه‌بـاغ اوست            بـایـد رسـیـد تا بـه خـدا با نـشـانـی‌اش


او در مدینه جای پدر را چه پُـر نمود            در غـیـبت پـدر، پسر و مـیـزبـانی‌اش

باغِ مـعـارف است حدیـثـش، پیـمبران            حَـظ مـی‌بـرند موقـعِ شیرین زبانی‌اش

از جبرئیل تا ملک الموت هرکه هست            نـوشـیـده است از لـبِ جـام دهـانی‌اش

بابُ الجـواد حاجت ما را چه زود داد            مـشـهـد پُر است از نفـسِ مهربانی‌اش

یارب مگـیـر فیضِ شبِ کـاظـمـین را            هرکس خوش است پیشِ عزیزان جانی‌اش

وقت زیارت است و عباراتش از رضاست            قـربـان کـودکـیـش، فـدای جـوانـی‌اش

آقـایِ طـوس از جـگــرش آه می‌کـشد

در کـنـجِ حـجـره تا پسرش آه می‌کشد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی حذف شد زیرا ضریح مطهر امام جواد شش گوشه نیست بلکه بصورمستطیل کشیده است

شش‌گوشه شد ضریحَش اگر بی‌دلیل نیست            از شش جهت گداست در این میهمانی‌اش

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ للازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید. ضمنا بند دوم این ترکیب بند به دلیل آنکه اکثر ابیاتش نامستند و تحریفی بود کلاً حذف شد.

حالا کـبـوتـران همه از مـشـهـد آمدند            تــا آسـمــان بــام؛ پِـیِ سـایــبــانـی‌اش

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مهدی رحیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : ترجیع بند

در حـقـیقت رنگ غـم تـغـیـیر کرد            آخـرین انـگـور هـم تـغـیــیــر کـرد

در مـیــان چـشــم انـگـــور ســیــاه            جـای آب و جـای سـم تـغـیـیر کرد


در زد آقــــا از صـــدای در زدن؛            زود رنـگ مـتّــهــم تـغـیــیـر کــرد

پس به روی زن نـیـاورد و نشست            ایـنـچـنـیـن نـوع کـرم تـغـیـیر کـرد

دانـۀ انــگــور را بــرداشـت و             گـفـت شـایـد کـه زنــم تـغـیـیر کرد

زن ولی وقـت تـعـارف هـم که شـد            یـا جـوادی گـفـت و کـم تغـییر کرد

دم که پـایـیـن رفـت آقـا خـوب بـود            حــال او در بــازدم تـغــیـیــر کـرد

چون حسن مثل حسین و مثل خویش            حـالـتـش در هر قدم تغـییر کرد

شد شـهـیـد زهـر کـیـن ابن الـرضـا
خاک غم بر سر کـنـیم از این عـزا

پس غـریـبـی در وطن تـکـرار شد            شـمـع بـودن سـوخـتـن تـکـرار شد

یک حـسـین تشنه در هـنـگـام زهر            بعد از آن صدها حـسن تـکـرار شد

چونکه اُمّ الفـضل، ام الـرّذل گـشت            بــاز نــامــردی زن تــکــرار شــد

چون که مثل طـوس در بـغـداد هـم            زهـر و انـگـور و دهن تکـرار شد

پس غـریب بی‌کـفـن در دشت…نه            پـس غـریب بـا کـفـن تـکــرار شـد

بـا دهــان و بـا گــلـو و بـا جــگــر            یک نـبـرد تـن بـه تـن تـکـرار شـد

اِربـاً اِربـا…نه ولی سرخ و کـبـود            مــاه زیـر پــیــرهـن تــکــرار شــد

شد شـهـیـد زهـر کـیـن ابن الـرضـا
خاک غم بر سر کـنـیم از این عـزا

با چه توجیهی مداد از هم نریخـت؟            هر قـدر توضیح داد از هم نریخت

با وجـودی که گـذشت از جـسـم تو            ازچه خاک و ابر و باد از هم نریخت؟

بـاورش سخت است که با حـرز تو            آیــه آیـه ان یـکـاد از هـم نـریـخـت

کــربـلا تـکـرار شـد ایـنـجــا ولــی            پیـکـر بـغـداد… داد از هـم نریخت

در قـیــاس اکــبــر و فــرزنــد تــو            لااقـل جـسـم جـواد از هـم نریخـت

کـربـلا در کـوچه و در طـوس بود            با جـواد این امـتـداد از هم نـریخت

شـکـر که پـیـراهـنـش بر پـیکـرش            هر قَدَر هم شد گشاد از هم نریخت

اِربــاً اِربـــا گــشـت آقـــا از درون            از بـرون شاید زیـاد از هم نریخت

سخت برهم ریخت در مشهد، رضا            با وجودی که جـواد از هـم نریخت

شد شـهـیـد زهـر کـیـن ابن الـرضـا

خاک غم بر سر کـنـیم از این عـزا

: امتیاز
نقد و بررسی

شعر بالا اگر به عنوان یک شعر مستقل ارائه شود باید حداقل در قالب شعر ترجیع بند ارائه شود و شعر ترجیع بند شعری است که از چند غزل با یک بیت برگردان مشترک تشکیل می شود در حالیکه در شعر فوق این بیت سروده نشده است، لذا برای رفع نقص بیت زیر به عنوان بیت برگردان شعر اضافه شد.

شد شـهـیـد زهـر کـیـن ابن الـرضـا           خاک غم بر سر کـنـیم از این عـزا

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

مـرغ بی‌بـال و پـر غـمـکـدۀ بـغـدادیم            روضه و غصه و دردیم، غم و فریادیم

قـطـره اشکـیم که با آه رضا افـتـادیـم            سال‌ها با جگـر پـاره چنین سر دادیم:


مــا عــزادار دل خــون جــوادیـم هــمـه

با دل خـون شده مجـنـون جـوادیم هـمـه

عرش را غربت او یکسره غمناک کند            رخت مشکـی به تن پهـنـۀ افلاک کند

گریه بر روضۀ او صاحب لولاک کند            خواهری نیست که خون از لب او پاک کند

اینکه پیچیده به خود تشنه و دور از وطن است

خاک عالم به سرم گل پسر بوالحسن است

مثل یک شمع کف حجره چکیدن سخت است            وسط خانۀ خود زهر چشیدن سخت است

از سوی همسر خود طعنه شنیدن سخت است            پر خود را به روی خاک کشیدن سخت است

نیست یک مرد، کمی یاری مظلـوم دهد

قـطره‌ای آب به این تـشـنـۀ مغـموم دهـد

پسر شاه خـراسان جـگـرش می‌سوزد            از غم زهر جـفـا چشم ترش می‌سوزد

دست و پا می‌زند و بال و پرش می‌سوزد            وسط حجره، تن شعله ورش می‌سوزد

باورم نیست که این‌ها به کمک برخیزند

آب را پـیـش نگاهش به زمین می‌ریزند

شاه عالم به زمین خورده و بی‌حال شده            پیـکـرش در ته گـودال لـگـدمـال شده

بر سر پیرهنش صحبت و جنجال شده            شـمر با خـنجر خود وارد گودال شده

داشت با خنجر خود ضربه به آقا می‌زد

نـاگـهــان صـوت فـراگـیـر " بُــنَـیَّ" آمـد

: امتیاز
نقد و بررسی

بندهای زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

بی‌وفا خـواست که آقـای مرا پـیر کند            غصه را در دل محزون شده تکثیر کند

پسر فـاطـمـه را کوچک و تحقیر کند            خواست او را وسط حجره زمین گیر کند

بی‌حـیا بر جگـر سـوخـتـه‌اش می‌خـنـدید

با کـنـیـزان جلوی حـجرۀ او می‌رقـصید

گاهی از شرم کمی رحم و مدارا خوب است            نگـذارید تنش را به تماشا خوب است

نکشیدش به سوی بام، همینجا خوب است            چه کسی گفته قد و قامت رعنا خوب است؟!

حمل او روی سر چند نفر، دردسر است

تـیـزی پـله و تـنگی گـذر، دردسـر است

خوبی بام به این است مصیبت نکـشد            بدنـش زیر سُـم اسب مـشـقـت نـکـشـد

نیزه و سنگ به پیشانی حضرت نکشد            آخر روضـۀ او کار به غـارت نکـشد

تشنه جان داده ولی در بـدنـش سـر دارد

صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : موسی علیمرادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

ز خون دل سر مژگان تو گـلستان است          ز تشنگی لب خشک تو چون بیابان است

تــمــام پــیـکــر تـو آه مـی‌کـشـد گــویــا          که مو به موی تن تو ز غم نیستان است


فـتـاد داغ عـظـیـمـی به شـانـه‌های فلک          که زلف خاکی تو در زمین پریشان است

زبس که چنگ زدی روی خاک این حجره          تمام دور و برت نـقـش کندن جان است

میان حجـره در بـسـته بس تنت غـلطـید          که گوییا به صدف همچو دُرّ غلطان است

نـمک به زخـم دلت ریـخـت کـاسه آبش          که کاسه در کفش انگار چون نمکدان است

نـشـد که آب لـبـی تـر کـنـد ز لـبـهـایـت          صدای العـطـش آب صوت بـاران است

خـدا کـنـد که نـسوزد تـنت شبـیه حـسین          شبـیـه آن بـدنـی که چون نـیـستـان است

بـه زیـر تـابـش خـورشـیـد داغ کـربـبـلا          سه روز سوخت همان پیکری که عریان است

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

حروف واژه مَحـرم چو میله‌های قـفـس          صدای هلهله و خـنـده قـفـل زندان است

پـدر ز طــوس فــرسـتـاد ســایـبـانت را          که آفـتـاب عـراقی عجـیب سوزان است

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : موسی علیمرادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

رنگ سرخ ناله‌هایت از ستم بی‌رنگ شد          پاسخ نی نامۀ خون رنگ تو نیرنگ شد

پُر شده از نقشۀ جان کندنت این خاک ها          بسکه در هر جای حجره رد و پای چنگ شد


قلب هر سنگی از آهت آب شد با این وجود          گوش این سنگین دلان سنگین تر از هر سنگ شد

کاسه آبی چند گامی آن طرف دشمن گذاشت          هر قدر خود را کشیدی فاصله فرسنگ شد

دست وپا از بس زدی گودال گویا کنده‌ای          چون حسین بن علی در مقتلت جا تنگ شد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی همچون خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

عاقبت وقتی رسیدی ریخت دشمن آب را          تشنه کشتن اینچنین از کربلا فرهنگ شد

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : بردیا محمدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

زهـری تمامیِّ جگـرش را گرفته بود            سیلاب خون دو چشم ترش را گرفته بود

طوبای باغ سبز “رضا” زرد زرد شد            آفـت تـمام برگ و برش را گرفته بود


پروانه در هجوم ملخ ها پرش شکست            آتـش تـمـام بـال و پرش را گرفته بود

از درد مثل حضرت زهـرا خمیده شد            با دستهای خود کـمرش را گرفته بود

دور از مدینه؛ غـربت بغـداد را چشید            ارث غـریـبـی پـدرش را گرفـتـه بود

شکر خدا نه پیرهنش دست خورده بود            نه نیزه حجم بال و پرش را گرفته بود

در پیـش چشم مـادر پهـلـو شکـسته‌ای            شمر از قـفا سر پسرش را گرفته بود

با ضربه‌های ممتد او استخوان شکست            در پیش خواهری که سرش را گرفته بود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

جـان می‌کـند مقـابل چـشم کـنـیزها            یک عده پست دور و برش را گرفته بود

رقـص و صدای هـلهـله‌های بـلـندشان            تـأثـیـر آه شـعـلـه ورش را گرفته بود

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن داستان ساربان حذف شد

ای کاش بیـخـیال شود سـاربـان فـقـط            انگـشـترش ولی نظرش را گرفته بود

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محمود اسدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

درون حجرۀ دربسته گـشته مأمنم بابا            بیا یکدم تماشا کن به خاک افتادنم بابا

منی که دائما هستم به فکر رأفت وبخشش            ولیکن همسرم بوده به فکر کشتنم بابا


صدایم در نمی‌آید ز سوز زهر و بی‌آبی            نباشد جوهری دیگر به مادر گفتنم بابا

ز ظلم همسرِ نا مهربانم، لحظه‌ای بنگر            میان حجرۀ دربسته دست وپا زنم بابا

غریب الغربایی و غریبی چون حسین و من            برایت چون علیِ اکبری در گلشنم بابا

برای بردن جـسمم عـبا لازم نمی‌باشد            نشد دیگر ز هم پاشیده اعضای تنم بابا

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد در قافیه شعر که احتمالاً ایراد تایپی است تغییر داده شد

درون حجرۀ دربسته گـشته مأمنم بابا            بیا یکدم تماشا کن به خاک افتادم بابا

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

زظلم همسرِبی مهربانم،لحظه‌ای بنگر            میان حجرۀ دربسته دست وپا زنم بابا

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

اگرچه پای کوبی کرده‌اند از داغ من امّا            نگردد زیر و رو جسمم به پای دشمنم بابا

می‌اندازند جسمم را روی خاک زمین امّا            نباشد دست این وآن دگر پیراهـنم بابا

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : قصیده

الا ولایت تـو اصـل دیـن، امـام جـواد            الا ثـنـات خـطـاب مـبـین، امـام جـواد

مـحـمـد بـن عـلـی بن مـوسـی جـعـفـر            نـهـم وصی رسـول امـین، امـام جـواد


نـهـم امـام و نـهـم حجّت و نـهـم مـولا            نهم ولی، نهمین شمس دین، امام جواد

زشرم لطف و عطا و عنایت و کرمت            گرفـته جود به رخ آسـتـین، امام جواد

به گرد خرمن لطف و عـنایـتت بودند            هماره خلق خدا خوشه چین، امام جواد

مـقربان الهی به کـوی تو شب و روز            نهند چهـره به خاک زمین، امام جواد

هـمـاره دست تـوسل به درگهت آرنـد            فرشـتگـان ز سپـهـر برین، امام جواد

به ریسمان ولایت هـمیـشه چنگ زدم            که هست رشتۀ حبل المتیتن، امام جواد

بــر آســتــان تــو روی نــیــاز آوردم            تـوئی تو قـبـلـۀ اهل یـقـیـن، امام جواد

محبّت تو به قلبم زجان عزیزتر است            قـسم به خـالـق جان آفرین، امام جواد

نظیر نیست تو را در عطا و جود و کرم            چنان که نیست خدا را قرین، امام جواد

مـحـبـّت تـو بـه عـفـو خـدا نـویـدم داد            که نیست توشۀ راهم جز این، امام جواد

به خاک بوسی کـوی تو افـتخار کـنند            صدها ملک به روی زمین، امام جواد

هزار حیف که شد هـمـسر تو قاتل تو            سزای مهر تو شد زهر کین، امام جواد

درون حجرۀ در بسته تشنه جان دادی            غریب و خسته دل و بی‌معین، امام جواد

به یـاد سـوز دل تو به سـیـنـۀ (میـثـم)            نـفـس شـده شـرر آتـشـیـن، امام جـواد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مغایرت با مضامین زیارت جامعۀ کبیره « وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِياءِ، وَ سُلالَةَ النَّبِيِّينَ، وَ صَفْوَةَ الْمُرْسَلِينَ » و عدم رعایت شأن انبیا؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و پیروی از فرامین و آموزه‌های ائمّه، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

به خاک بوسی کـوی تو افـتخار کـنند            هزار عـیسی گردون نشین، امام جواد

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تو دست و پا زدی او کرد دست افشانی            نشد زاشک غمت شرمگین، امام جواد

تن شـهـیـد که دیـده به روی بـام نهـند            چرا به جسم تو شد این چنین، امام جواد

در آفـتاب، به جـسم تو سایه افـکـنـدند            کـبـوتـران زیسار و یـمـین، امام جواد

شنیـده‌ام که زبالای بام بر روی خاک            فـتـاد آن بــدن نــازنـیـن، امــام جــواد

تن مطـهّـر تو هـمـچون پـیـکـر جـدت            سه روز ماند به روی زمین، امام جواد

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مهدی رحیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

در دست تو عـیـار کـرم می‌شود زیاد            در سایه سار اسـم تو کم می‌شود زیاد

نوبت به گفتن از سر زلفت که می‌شود            بی‌شک شهـید اهـل قـلـم می‌شود زیاد


مثـل نَـفَـس برای رضایی که بی‌گمان            در بـازدم عـلاقـه به دم می‌شود زیـاد

در مَـسلَک جـواد اگر قول جود رفت            وقـت وفـای وعـده رقـم می‌شـود زیاد

باب الجواد چیست که در بین زائران            آن جا که می‌بـسـند قـسم می‌شود زیاد

باب الجواد چیست که هر کس از آن گذشت            در چشم‌هاش شوق حرم می‌شود زیاد

من مانده‌ام که مثل تو در بین اهل بیت            از زن چرا به مرد ستم می‌شود زیاد؟

در چـشم سرمـه‌ایِ گُهَـرشـاد دم به دم            شادی افـول کرده و غـم می‌شود زیاد

وقتی که اُمِّ رذل تـأسّی به جعـده کرد            در فکر او عـلاقه به سم می‌شود زیاد

حالا مسیر روضه به جایی رسیده که            پـیـش امــام چـار قـدم مـی‌شـود زیـاد

گودال نیست حجره‌اش، اما به پیکرش            از ضرب تیر و نیزه وَرَم می‌شود زیاد

گاهی شبیه اکبر و چون قاسم اینچنین            هم می‌شود خلاصه و هم می‌شود زیاد

: امتیاز

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

مُردم و هنگام جان دادن کسی با من نبود           حجره‌ام دربسته بود و خانه‌ام ایمن نبود

هادی‌ام را هم به سختی زیر لب دادم ندا           قدرتی دیگر برای این صدا کردن نبود


من بحال مرگ بودم قاتلم در شور و شوق           انتظاری بیش از این از جانب دشمن نبود

آب می جستم مگر قدری کنم رفع عطش           آب بود و جرعه‌ای از آن نصیب من نبود

شکر می‌کردم خدا را تشنه‌ام مثل حسین           نیزه‌ای اما به حلقم وقت جان کندن نبود

سینه‌ام از چکـمه‌های قـاتلم سنگین نشد           خنجری بالا سرم هنگام جان دادن نبود

خـواهـری را یادم آمد در میان قـتـلگاه           محرمی دیگر برای عمه را بردن نبود

این جوانی را نـثار عـمر زهرا می‌کنم           گرچه در باغ و بهارم فصل گل چیدن نبود

غصه پهلو شکسته این جوان را پیر کرد           چاره‌ای دیگر در این ماتم بجز رفتن نبود

زود رفـتـم تا که زود آیـد امـام مـنـتـقـم           نیـتی دیگر به غیر از یار او بودن نبود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

دست و پا تا می‌زدم رقاصه‌ای کِل می‌کشید           آرزوی دیگری آن لحظه جز مردن نبود

ناله‌های غربتم در هلهله جوهـر نداشت           خانه تاریک و سردم مـأمن ماندن نبود

کاش یک خواهر برای غربتم می‌بیخت اشک           خنده کن بسیار بود و گریه کن اصلا نبود

پیکرم را با جسارت روی بام خانه برد           سایه بال کبوتر بود و جان در تن نبود

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

سر را زِ خاکِ حُجـره اگر بَر نداشتی            تو رو به قبله بودی و خواهر نداشتی

خواهر نداشتی که اگر بود می‌شکست            وقـتی که بـال می‌زدی و پَـر نـداشـتی


وقتی که زهَر بر جگرَت چَنگ می‌کشید            جُـز یـا حـسـین نـالـۀ دیگـر نـداشـتـی

شُکـرِ خـدا که پـیـرهـنـی بود بـر تنت            یـا زیـرِ نـیـزه‌هـا تنِ بـی‌سـر نـداشـتی

شُکرِ خدا که لحـظۀ از هوش رفـتـنت            خـواهـر نـداشتی، غـمِ معـجـر نداشتی

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی همچون خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

از طـوس آمـدند بِـگِـریـنـد در غـمـت            یـاری به غـیـرِ چـند کـبـوتـر نداشـتی

خـتـمـی گـرفـتـه‌انـد برایَت کـنـیـزکان            لبـخـنـد مـی‌زدنـد و تو بـاور نـداشـتی

تو تشنه کام و آب زمین ریخت قـاتلت            چشمت به آب بود و از آن بَر نداشتی

کف می‌زدند دور و بَرَت تا که جان دهی            کف می‌زدند و تاب به پیـکـر نداشتی

کـف می‌زدنـد ولـیـکـن به روی دست            دسـتِ زِ تـن جُـدایِ بــرادر نــداشـتـی

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا باقریان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

قــاتــلـت آشــنــاسـت واویـــلا            هـمـسـرت بـی‌وفـاست واویـلا

بـدنـت تـیـر مـی‌کـشـد، یـعـنـی            مرگ بهـرت شـفـاست واویلا


مـثـل زهـرا به خـاک افـتـادی            در دلـت غـم به پـاست واویلا

فـــاطــمـه آمـده بــه بــالـیـنـت            حـال وقـت عــزاسـت واویـلا

این شب آخـری به یـاد حـسین            حـجـره‌ات کـربـلاست واویـلا

تــشـنـۀ آب هـسـتـی ای مــولا            این اشـاره بـه جـاست واویـلا

تـشـنـه‌ای که جـدا شـده سر او            گـل خـیـر الــنـسـاسـت واویـلا

روی خاک است با تنی عریان            کــفــنـش بــوریـاسـت واویـلا

بدنش زیر دست و پا و، سرش            بـه روی نـیـزه‌هـاست واویـلا

گـریـه‌های حـزین یک خواهر            از چه رو بـی‌صداست واویلا

نــغـــمــۀ یـــا بُـــنــیَّ مـی‌آیــد            ایـن صــدا آشـنـاسـت واویــلا

چـه قـدَر تــیــر در بــدن دارد            به تـنـش کهـنه پـیـروهن دارد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ للازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

خــنــدۀ ام‌فــضـل مــلـعـــونــه            حـاصـل گـریـه‌هـاست واویـلا

آن کـنـیـزی که می‌کـنَد خـنـده            چـه قـدَر بـی‌حـیـاسـت واویـلا